شاهرگ لعنتی!!!

یه اتاقی باشه گرم گرم، روشن روشن

کف اتاق سنگ باشه، سفید باشه

تو منو بغل کنی که نترسم

که سردم نشه... که نلرزم

جوری که تو تکیه دادی به دیوار 

پاهاتم دراز کردی

منم اومدم نشستم جلوت

و به تو تکیه دادم

با پاهات محکم منو گرفتی

دو تا دستاتم دورم حلقه کردی

بهت میگم چشاتو میبندی؟می گی آره

بعد چشاتو میبندی

بهت میگم قصه میگی برام؟تو گوشم میگی آره

بعد شروع میکنی آروم آروم تو گوشم قصه گفتن

یه عالمه قصه ی طولانیو بلند

که هیچ وقت تموم نمیشه

می دونی میخوام رگ بزنم، رگ خودمو...

مچ دست چپمو 

یک حرکت سریع... یه ضربه ی عمیق بلدی که!؟

ولی تو که نمی دونی میخوام رگمو بزنم تو چشاتو بستی

نمیدونی...

من تیغ رو از جیبم در میارم نمیبینی که سریع می برم

خون فواره میزنه، روی سنگای سفید

نمی بینی که دستم میسوزه

لبم رو گاز میگیرم

که نگم آخ

که چشاتو باز نکنی و نبینی منو

تو داری قصه میگی...

دستم رو میزارم رو زانوم

خون میاد از دستم می ریزه رو زانوم

و از زانوم میریزه رو سنگا

قشنگه مسیر حرکتش 

حیف که چشات بسته اس، نمیتونی ببینی

تو بغلم کردی....

میبینی که سرد شدم

محکم تر بغلم میکنی که گرم شم

می بینی نا منظم نفس می کشم

می گی آخـــــــــی دوباره نفسش گرفته

میبینی...

هر چی محکم تر بغلم میکنی، سردتر میشم

میبینی....

دیگه نفس نمیکشم

چشاتو باز میکنی

میبینی که.......

مـــــــــــــــــــــــــــــــــــردم

می دونی؟

من می ترسیدم  خودمو بکشم

از سرد شدنم ، از خون دیدنم، از تنهایی مردنم...

وقتی بغلم کردی

دیگه نترسیدم... مردن خوب بود

آروم گریه کن دیگه....

من که دیگه نیستم چشاتو بوس کنم و بگم خوشگل شدیا

بعدش تو همونجوری وسط گریه هات بخندی

گریه نکن دیگه!      خب؟

می شکنه دلم

دل و روح نازکمو نشکون

خب؟



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 12 فروردين 1395 ا 14:43 نويسنده : mahasa ا
.: Weblog Themes By : VioletSkin.lxb.ir :.